Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@20:31:50 GMT

هنرم را بخشی از سریال می دانم، نه مستقل 

تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۴۴۲۵۳

ساخت موسیقی برای مجموعه ای با محتوای ملودرام و فضای اجتماعی نیازمند نگاهی زیرکانه از سوی آهنگساز است. چگونه چنین مقوله ای طی شد؟ حسی که تصاویر به من می دهند، موجبات ساخته شدن یک آهنگ را فراهم می کنند. من به کمک این تصاویر می توانم احساسی که از آنها گرفته ام را به موسیقی تبدیل کنم و نهایتا مجموعه ای تولید شود که بتواند بر روی مخاطب تاثیرگزار باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این میان سلیقه کارگردان نیر بی تاثیر نبوده و نیست. سلیقه ای که مثلا به شما می گوید چه نوع موسیقی برای این داستان و این تصاویر نیاز است. حتی گاهی کارگردان می گوید از فلان موسیقی برای داستان خوشش می آید و با توجه به آن من به آهنگسازی اقدام می کنم. چنین موقعی درنظر گرفتن و پرداختن به این سلیقه موجب نمی شود شما به عنوان سازنده موسیقی، از استانداردها و ایده آل ها فاصله گرفته و نهایتا مخاطب را نادیده بگیرید؟ خوشبختانه در مورد من این قضیه صدق نمی کند. در طول کار، با توجه به نکاتی که گفتم و همین طور با توجه به ایده ها، رنگها، سرعت کات ها، موضوع اصلی سریال و ... به یک نقطه می رسم که تمامی اینها در آن نقطه لحاظ شده باشد. به اعقتاد من نویسنده و در قدم بعدی، کارگردان مهره ای است که پیشبرنده است. او می تواند در همه اجزا نظر بدهد اما این من به عنوان آهنگساز هستم که باید استانداردها و ایده آل هایی که گفتید را در نظر بگیرم و تا جایی که معقول است نظرات او را اعمال کنم. اینطور نمی شود که خودم و توانایی و دانشی که دارم را نادیده گرفته و فقط به خواسته های دیگران توجه کنم. که اگر اینطور بود اصلا کارگردان نیازی نمی دید بحث آهنگسازی را به یک آهنگساز واگذار کند. یعنی به یک توافق و یک نقطه مشترک می رسید؟ بله دقیقا و بیشتر چنین چیزی توافقی است. من سعی می کنم با کارگردان توافق کنم البته تا جایی که با منطق آهنگسازی ام همگام و همسو باشد. چون نباید اختلاف نظر وجود داشته باشد و باید از هر دوطرف با نگاهی درست مواجه باشیم. بعید می دانم کارگردان نگاه درستی داشته باشد و من نپذیرم مگر اینکه نگاه و خواسته ای غیرمنطقی داشته باشد. در این صورت پافشاری می کنم که خوشبختانه در این سریال چنین اتفاقی نیفتاده است. قطعا افت و خیزهای داستان در مجموعه بر فضای موسیقی بی تاثیر نبوده و نیست. به این موضع چه رویکردی داشته اید؟ هر داستانی از یک فیلم یا سریال برگرفته از واقعیت های زندگی ما آدمهاست و به همین دلیل افت و خیزهای فراوانی دارد. به عنوان یک آهنگساز، موسیقی خود را با این افت و خیزها همراه کرده ام و هر چا که لازم بوده، این اتفاق افتاده است. من با توجه به همان افت و خیزها موسیقی را می سازم . هنگام ساخت موسیقی چنین مقوله ای دور از ذهن نیست و منطقی ترین کاری که می توان کرد، همین همراه بودن با متن داستان و شخصیت ها و .... است. سعی نمی کنم کار خودم را به تنهایی انجام بدهم بلکه بیشتر خودم را در دل کلیت مجموعه جا می دهم و بخشی از آن می شوم. با توجه به شخصیت اصلی قصه که دختری نوجوان است شاید این گروه سنی هم از مخاطبان اصلی سریال باشند. برای این طیف چه برنامه ای داشته اید؟ مخاطبان این سریال مانند اغلب سریالهایی که از تلویزیون پخش می شوند، همه طیف های جامعه ، اعم از پیر و جوان و کودک و ... هستند. ما نمی توانیم اینها را رصد کنیم. پس بر اساس داستان سریال، آهنگسازی کردم تا همه بتوانند با دیدن داستان و شنیدن موسیقی آن لذت ببرند. فضای ملودرام چه سبک و سیاق از موسیقی را می طلبد؟ فرمولی وجود ندارد که بگوییم مثلا باید موسیقی ملودرام بر این اساس ساخته شود. در بیشتر مواقع، زمانی که برای ساخت فیلمی، به آهنگساز سفارش کار داده می‌شود، او فیلمنامه را می‌خواند. من نیز از این قاعده مثتثنی نیستم و موسیقی ام بر اساس فیلم پیش می رود. اینطور هم نیست که بگوییم داستان ملودرام است و موسیقی مثلا ژانر وحشت داشته باشد، همه چیز باید در یک راستا پیش بروند. چگونگی فضای کار و همانطور که گفتم ، خواسته کارگردان و سلیقه شخص آهنگساز در این امر دخیل است. اصلا گاهی پیش آمده که برای فضاهای ملودرام فیلم، از موسیقی استفاده ای نشده است. موسیقی فیلم، کاری تخصصی است، کسانی که در این زمینه تخصص دارند، می دانند که این صنف با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کند اما کمتر پیش آمده در موسیقی بی کلام که عمدتا در فیلمها استفاده می شود، سانسور اتفاق بیفتد. کمااینکه یک آهنگساز حرفه ای فیلم با اشرافی که به پیرامون خود دارد، می داند که چه نوع موسیقی ای باید بسازد که از حواشی به دور باشد. می توان به واسطه موسیقی فیلم را سانسور کرد ولی کلا در موسیقی فیلم این اتفاق خیلی نادر است و من تا کنون با آن مواجه نشده ام. چطور در موسیقی با ذهن داستان پرداز و روایت همسو می‌شوید؟ من قبل از آهنگسازی ، کاملا با شخصیتها و داستان فیلم آشنا می شوم و از جزییات فضایی که داستان در آن اتفاق می افتد، مطلع هستم. شاید چنین رویکردی موجب نزدیکی موسیقی با ذهنیت نویسنده باشد. چون همانگونه که گفتم، من در راستای داستان و فیلم و کلیت مجموعه پیش می روم و خود و هنرم را بخشی از این کلیت می دانم، نه مستقل و جدا از آن! مرز میان موسیقی با آنچه به آن موسیقی فیلم می گویند در این سریال رعایت شده است؟ مهم ترین و عمده ترین تفاوتش، نبود ترانه و کلام و شعر در موسیقی فیلم و سریال است. شما برای آهنگسازی قطعه ای که کلام دارد، روی کلام آن متمرکز می شوید اما برای فیلم و سریال باید روی مخاطبی متمرکز شوید که اصلا موسیقی در طول فیلم به چشمش نیاید. این موسیقی به هرچه بهتر شدن فیلم و سریال کمک می کند. به عبارتی می توان گفت این موسیقی برای همان فیلم و داستان بدون تفکر اضافه است در صورتی که در موسیقی با کلام، آن موسیقی برای همان موضوع ساخته و پرداخته می شود و هدفش همان کلام است و بس. باید به ایجاد تصویر سازی کمک کند نه اینکه تصویرها را پررنگ تر کند. دوری از کلیشه های آهنگسازی چگونه به کمک این مجموعه آمد ؟ وقتی به یک فیلم به صورت مستقل نگاه کنیم، می توان برای آن موسیقی مستقل نیز ساخت. اینکه در اغلب موسیقی فیلمها یک نوع موسیقی تکراری با یک ضرب و تمپوی از پیش تعیین شده برخورد کنیم، اثری ماندگار و شنیدنی را منجر نمی شود. در ساخت موسیقی این مجموعه نیز سعی بر این بوده، تا مانند موسیقی سریالهای دیگر نباشد و تقیلد و تاثیر و تاثری نبوده باشد و فقط خود مجموعه اعم از شخصیت ها و داستان و حتی لوکیشین و جغرافیای آن به کمک آهنگسازی آمده است. در نهایت از مجموعه موسیقی و داستان و تصاویر رضایت خاطر دارید؟ خوشبختانه از بازتاب این مجموعه و آنچه که تا اینجای کار دیده ام، رضایت دارم. چرا که این مخاطبان هستند که تصمیم می گیرند و نظر می دهند و وقتی من با استقبال و مواجهه خوب مردم روبرو شده ام، می توانم بفهمم میزان رضایتمندی آنها چقدر و به چه میزان بوده است. تا الان که بازتاب ها خوب بوده و با رضایت و استقبال مردم همراه بوده است. تا ببینیم بعد از این چه می شود.

 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: سریال نیکان نیکان موسیقی فیلم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۴۴۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انعکاس چهره معلم در قاب جادو

  خاطره‌سازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکی‌مان را یادآوری می‌کند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریال‌های خاطره‌انگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است. 

قصه‌ شیطنت‌های مجید 
برای خیلی‌ از ما، قصه‌های مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبه‌رو می‌شد. مجید مثل بقیه دانش‌آموزان نبود و هر بار می‌خواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بی‌بی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام می‌داد، تناقض و جذابیت‌های این مجموعه را بیشتر می‌کرد. قصه‌های مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصه‌های مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت می‌شد. مدرسه و معلم‌ها از عناصر اصلی این قصه بودند. 
 
یک مدرسه شبانه‌روزی 
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعه‌های با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانش‌آموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانه‌روزی زندگی می‌کنند. این دانش‌آموزان هربار با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن می‌توان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت می‌کرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت می‌توان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد. 
 
حال و هوای مادرها در یک مدرسه 
مدرسه مادربزرگ‌ها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگ‌ها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان می‌داد. این خانم‌ها که با معلم جوان روبه‌رو می‌شوند، هر بار یک قصه را رقم می‌زدند. در کنار مادربزرگ‌ها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشه‌ای از مدرسه زندگی می‌کردند که آنها نیز در نوع خود شخصیت‌های جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگ‌ها این بود که شخصیت‌ها و قهرمان‌های این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجه‌ای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
 
باز دیر رسیدم 
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلی‌ها خاطره‌ساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی می‌کرد که همیشه برای رفتن به مدرسه‌اش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقش‌آفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد می‌گرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی می‌کرد. نوع بازی و تکه‌کلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود. 
 آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچه‌های دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» می‌خواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محب‌اهری در این مجموعه نمایشی به جذابیت‌های آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود. 
 
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی 
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعه‌های تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان می‌داد که هر کدام با چالش‌هایی مواجه می‌شدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانش‌آموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه می‌شد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس می‌خواندند.این مجموعه تلاش می‌کرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده می‌شد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند. 
 
معلمی در دل روستا 
کوبار و روایت معلمی که به روستا می‌رود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش می‌داد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبه‌رو می‌شد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم می‌زد. 
 
مدرسه‌ای با حال و هوای ادبیات 
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد می‌کردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد می‌کرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچه‌ها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود. 
 
زنگ آخر
از دیگر مجموعه‌های با محوریت نمایش شخصیت معلم‌ها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسه‌ای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و‌... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ می‌داد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سید‌جواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشه‌خواه، رضا بنفشه‌خواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند. 
 
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریال‌هایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعه‌ها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای داده‌اند؛ به‌عنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او می‌گوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره می‌گیرد. کمی بعد متوجه می‌شود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه می‌شود. 
 
آقا یوسفی در دل کردستان 
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچه‌های روستا نشان می‌داد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان می‌داد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگ‌های این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیت‌ها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور می‌کند. همچنین شوخی‌های خاص و منحصر‌به‌فردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی می‌کنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نون‌خ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگی‌هایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزه‌های هنر فعالیت داشتم.
 
شما که معلمی 
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش می‌گفت:«‌شما که معلمی‌...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب می‌کرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانواده‌اش می‌شد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی می‌کرد که معلم بود و تلاش می‌کرد رفتارش در چارچوب باشد. 

معلم یا بازیگر؟ مسأله این است 
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلم‌ها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت می‌کردند. 

مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمی‌توانستم روی پولی که از شغلم به‌دست می‌آوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس می‌دادم و بعد از این‌که وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم می‌دانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاین‌که حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمی‌کردم هم در مدرسه و کلاس‌ها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلم‌ها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر می‌کنم شرایط مالی و حقوقی این شغل‌ها واقعا نابسامان است و معلم‌ها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم می‌کنند. 

زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغول‌شدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفه‌ای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و به‌ناچار از علاقه‌اش صرف‌نظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار می‌کردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچه‌ها برای بعضی معلم‌های تازه‌کار، یک مقدار استرس به همراه دارد. 

زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سال‌های ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهد‌کودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بی‌سوادی» به زنان و دختران جوان درس می‌دادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل می‌کردم و همزمان درس هم می‌دادم.  

مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زنده‌یاد محسن قاضی‌مرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. از‌جمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کرده‌‎اندمی‌توان به سیدجواد هاشمی، قدرت‌ا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد. 

دیگر خبرها

  • یک درگذشت، خبرهایی از حج و پخش ۳ سریال جدید از تلویزیون
  • گزارشی از ۳ سریال جدید تلویزیون + زمان پخش
  • نگاهی به ۳ سریال جدید تلویزیون
  • بهترین انیمه‌های سریالی که در بهار امسال نباید از دست بدهید
  • «رخنه» توان علمی و دفاعی کشور در صنعت هوافضا را به رخ می‌کشد
  • علیرضا طلیسچی: وضعیت موسیقی در ایران خوب است
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • « نئوتنالیتی » شنیدنی شد/ انتشار مجموعه «قاوال مکتبی»
  • حال موسیقی ایران خوب است
  • «نئوتنالیتی» شنیدنی شد/ انتشار مجموعه «قاوال مکتبی»